به‌نام غیرت ناب مدافعان حرم | گزارش شهرآرانیوز از مراسم تشییع پیکرهای مطهر شهدای مشهدی مدافع حرم در مشهد + فیلم آیت‌الله علم‌الهدی: جوهره اصلی مقاومت، ایمان به خداست | ترویج فحشا، راهبرد دشمن برای تضعیف غیرت انقلابی تولیت آستان قدس رضوی: آموزه‌های قرآن را در زندگی عینیت دهیم آثار اجرای عدالت در کلام فاطمه‌زهرا (س) تلاش با چاشنی علم و عشق | با چه کار‌هایی می‌توانیم به امام عصر (عج) نزدیک شویم نشست ادبی «کلمات ملکوت» در مشهد برگزار شد بخش عمده‌ای از شعر فارسی، شعر آیینی است برفی که بر رکوع نشست بنده خدا، عیسی مسیح (ع) | مروری بر روایات به جامانده از امام رضا (ع) پیرامون پیامبری که مبشر بود کربلای ۴؛ این حماسه ماناست پیکر کارمند شهید سفارت ایران در سوریه، پنجشنبه در مشهد تشییع می‌شود سومین اجتماع بزرگ دختران سلیمانی در مشهد برگزار خواهد شد برگزاری جشن تکلیف دانش‌آموزان مشهدی در حرم مطهر امام‌رضا(ع) + فیلم (۴ دی ۱۴۰۳) برگزاری مراسم وداع با پیکر کارمند شهید سفارت ایران در سوریه، در حرم امام‌رضا(ع) لزوم تعامل و همگرایی دستگاه‌های اجرایی ستاد خدمات سفر خراسان رضوی برای خدمات‌رسانی شایسته به زائران رضوی و مسافران نوروزی رابطه تعقل با سخن گفتن امروز را غنیمت بدان! | درباره جایگاه و اهمیت بهره‌مندی از نعمت عمر در کلام اهل‌بیت (ع) وقتی شیطان با «واجب» ما را از عمل به «اوجب» بازمی‌دارد! ۸ زندانی جرائم غیرعمد به همت خادمان بارگاه منور رضوی آزاد شدند
سرخط خبرها

احسن الحال در حرم

  • کد خبر: ۱۵۵۱۴۳
  • ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۸:۰۱
احسن الحال در حرم
پدر و مادرم عادت دارند از یک ساعت مانده به تحویل سال وضو می‌گیرند، می‌نشینند پای سفره هفت سین و دعای یا مقلب القلوب می‌خوانند.

معمولا لحظات آخر سال سعی می‌کنیم همه دور هم باشیم. هرچند که کار‌های خانه کش می‌آید، اما قطعا ۱۵ دقیقه آخر همه آرام گرفته ایم و هر کس در حال خودش است. حال و احوالی که من در لحظات تحویل سال تجربه می‌کنم، برایم خیلی غریب است. انگار زمان متوقف شده باشد و چند لحظه بعد وقتی موسیقی معروف لحظه تحویل سال از تلویزیون پخش می‌شود رها می‌شوم.

پدر و مادرم عادت دارند از یک ساعت مانده به تحویل سال وضو می‌گیرند، می‌نشینند پای سفره هفت سین و دعای یا مقلب القلوب می‌خوانند. بچه که بودم من هم ادایشان را در می‌آوردم، اما حالا که بزرگ‌تر شده ام جز این عبارت در لحظه تحویل سال چیزی ورد زبانم نیست. چند سال پیش بود که نیت کردم تحویل سال حرم باشم. هنوز سه ساعتی مانده بود به لحظه موعود. خودم را رساندم، ورودی شیخ طبرسی.  پس از تقلای بسیار موفق شدم خودم را از میان جمعیت برسانم صحن انقلاب.

خیلی خوش شانس بودم که بین آن همه جمعیت در یکی از گوشه‌های صحن رو به گنبد جای دنجی پیدا کردم. همانجا ایستادم و زیارت امین ا... خواندم. هرچه به لحظه تحویل سال نزدیک‌تر می‌شدم، همان تجربه پای سفره هفت سین خانه برایم تداعی می‌شد با این تفاوت که آدم‌های زیادی کنار من بودند و احتمالا حال مشابهی داشتند. آخرین دقایق سال همه آن‌هایی که در حرم بودند یک صدا باهم یا مقلب القلوب می‌خواندند.

بعد بین همان گیجی و منگی صدای نقاره خانه را شنیدم که نوید آمدن سال نو را می‌داد. سال تحویل شده بود و همه آدم‌های در حرم، غرق در شادی بودند. من خیره مانده بودم به گنبد و گلدسته ها، به کبوتران سپید و سیاهی که روی سر زائران می‌چرخیدند و نور‌های رنگارنگ چراغانی صحن انقلاب چشمانم را می‌دزدید. سال نو شده بود و من به سالی که رفته بود فکر می‌کردم، به اینکه چه پیش خواهد آمد، به حول حالنا الی احسن الحال...

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->